مهـــرسا نتیجه عشــق مامان و بابا

دلبند مامان روزا وشبا گذشت وگذشت با شیرینی و یه کوچولو سختی وشما چهار ماهت تموم شد خانومم .

هیجدهم با خاله جون رفتیم مرکز بهداشت تا واکسن چهارماهگی شما رو بزنیم .اول قطره فلج اطفال و بهت

دادن شما اول خواب بودی .گلم قطره تلخ بود و شما یه شکلی کردی خودتو که خیلی خوردنی شده بودی.

اما واسه واکسن من که نتونستم بمونم و رفتم بیرون وخاله جون شما رو نگه داشت تا واکسن برات بزنن و

مهرسای گلم شما یه گریه بلند کردی اما من اومدم زود بغلت کردم و شما آروم شدی .

گل مامان شما شب تب کردی اما آروم بودی و مامان واذیت نکردی .

وزنتم شده بود 7 کیلو قدمم 63،قربون اون قدوبالات بشم.خانوم دکتر گفت رشدت خوبه خداروشکر ومشکلی

نداری نفسم.

گل گلک ،مامان این هفته آخر چهار ماهگی شماست و پنچ شنبه واکسن داری نفس مامان شما خانوم گل همنطور که موقع واکسن دو ماهگیت اذیت نکردی مطمئنم واسه این واکسن هم همینطور صبوری عزیزم.

نفسم ،چند روزی که شما یه خورده بی قرار شدی نور چشم من فک کنم واسه دندوناته لثه هاتو دوست داشتی محکم فشار بدی هر موقع بغل مامانی بودی دستاتو محکم دور گردنم می گرفتی و دوست داشتی صورت منو با لثه هات فشار بدی .

عزیزم ،انشاا... که به بتونیم به راحتی این دوران و پشت سر بگذرونیم خیلی نگرانتم واسه اینکه هوا هم خیلی گرم شده ،مادر جون میگه هنوز دندون در نمیاری هنوز اولشه داره تو لثه هات اون تغیر وتحول واسه چند ماه دیگه شروع میشه عمرمامان.

ماه شب چهارده مامان تو این ماه شما دیگه کامل خودت می تونی غلت بزنی وبچرخی وبه پهلو بخوابی وای که وقتی به پلو می خوابی چقد ناز وخوردنی میشی ، وقتی می خوای غلت بزنی من تشویقت می کنم و واست دست میزنم شما هم متوجه می شی و بیشتر تلاش میکنی. تا به حالم چند بار وقتی گریه می کردی صدای شبیه ماما رو گفتی وقند تو دل من آب کردی .