موقع لباس عوض کردن وقتی از سرت می خوام رد کنم اصلا دوست نداری و گریه میکنی با اینکه من خیلی مراقبم و به آرومی لباس تنت میدم. اما تو گل دختر نازت زیاده و من ناز کشتم نفسم.
وقتی مهرسا خانوم نمی خواد لباس بپوشه
موقع لباس عوض کردن وقتی از سرت می خوام رد کنم اصلا دوست نداری و گریه میکنی با اینکه من خیلی مراقبم و به آرومی لباس تنت میدم. اما تو گل دختر نازت زیاده و من ناز کشتم نفسم.
اولین کمک غذایی مهرسا گلی
سرلاک برنج همش ظرف غذا تو از دست من می خواستی بگیری.
اما بعد یه رب بدنت واکنش نشون داد ودور لبت ریخت بیرون نمیدونم چرا چون برنج کمترین حساسیت و داره وای اگه تو از اون دسته کمی باشی که به برنجم حساسیت داره اون موقع من چیکار کنم چی بدم بخوری عقش مامان.
البته بعد نیم ساعتی صورتت خوب شد باید یه بار دیگه هم امتحان کنم انشاا... که حساسیت نداشته باشی گلم.
